مقاله: غزل شماره 96 حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث

به گزارش آقای معلم، این محبوبان دلربا در مقابلِ یک بوسه یک جان می خواهند. به فریادم برسید.

مقاله: غزل شماره 96 حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث

ناامیدی به سراغ تو آمده و بسیار مأیوس شده ای. آرزوهایی در فکر پرورانده بودی که همه بر باد رفته اند. زندگی را به صورت واقعی ببین و خود را درگیر احساسات مکن. هر اتفاق و رویدادی، تجربه ای است گرانبها برای تو که می توانی در آینده از آن بهره ببری.

کمکم کنید که شب و روز مانند حافظ از خود بی خود شده و گریان و سوزان شده ام. [بی خویشتن = از خود بی خود و بی طاقت / گریان و سوزان = در حالی که می گریم و می سوزم.]

منبع مقاله: غزل شماره 96 حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث

انتشار: 10 مهر 1400 بروزرسانی: 10 مهر 1400 گردآورنده: fansgholami.ir شناسه مطلب: 753

به "مقاله: غزل شماره 96 حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مقاله: غزل شماره 96 حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید