درمان با منشأ حیوانی
به گزارش آقای معلم، از درمان های سنتی قوم پزشکی است. به خصوص قوم بلوچ، در این زمینه مهارت چشم گیری دارد. در پوست درمانی از پوست بز و به ندرت بره و حیوانات دیگر استفاده می شود. رنگ پوست و حتی نژاد آن در نوع درمان نقش دارد و
نویسنده: محمد سعید جانب اللهی
پوست درمانی
از درمان های سنتی قوم پزشکی است. به خصوص قوم بلوچ، در این زمینه مهارت چشم گیری دارد. در پوست درمانی از پوست بز و به ندرت بره و حیوانات دیگر استفاده می گردد. رنگ پوست و حتی نژاد آن در نوع درمان نقش دارد و پوست را بدون آنکه بشکافند باید به اصطلاح غلفتی بکنند. در مواردی که شخص چاق باشد و یک پوست کفاف ندهد، دو پوست را به هم می دوزند و به تن بیمار می کنند. امراضی که با پوست درمان می گردد به شرح زیر است:سیاه تب (تب مالاریا):
در میرجاوه دو تا سه بار پوست بره در فصل تابستان به تن بیمار می کنند (جانب اللهی، 1381: 248).درد دست و پا:
در میرجاوه پوست بز لیری (همان جا) و در ایرانشهر در مواردی که پا درد حاد باشد، پا را در پوست بز قرمز می کنند (همو: 255).آبله:
در اردبیل بیمار را در پوست بز نر زردرنگ می کردند (وجدانی فر و دیگران: 314)ضرب دیدگی:
در میرجاوه عضو آسیب دیده را در پوست بز سیاه مورگ (1) می کنند (جانب اللهی، 1381: 247-248).در ترکمن صحرا مریض را در پوست گاو یا گوسفند می گذارند و حداقل دوازده ساعت باید در پوست بماند (حسنی و دیگران، 1381: 333).
تیرخوردگی:
در میر جاوه مریض را در پوست خر می کردند (جانب اللهی، 1381: 247-248).در لرستان زخم گلوله را با روش های زیر درمان می کنند:
الف- پوسته روی گوشت دنده بزغاله را روی زخم می گذارند و می بندند.
ب- اگر زخم سطحی باشد، پوست گاو یا بز را که تازه از گوشت جدا شده روی زخم می بندند و اگر عمیق و خطرناک باشد، پوست خشک شده آهو را در شیر می گذارند و آن را مدتی لای پارچه می پیچند تا خوب نرم گردد، سپس بر زخم می بندند.
ج- تکه ای از پوست ماده گاو سرخ موی را که نزاییده باشد، می پزند و روی زخم می گذارند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 256).
در سیستان برای بیرون آوردن گلوله، مریض را در پوست الاغ می کنند (جانب اللهی، 1381: 244).
در ایرانشهر در مواردی که زخم مربوط به تیرخوردگی یا چاقو باشد به خصوص اگر قسمت زیادی از بدن را بپوشاند، مریض را در پوست الاغ می خوابانند (جانب اللهی، 1381: 257).
در خاش زخمی که در اثر تیرخوردگی باشد، قطعه ای از زک (2)(= مشک) که شیره یا روغن در آن بوده روی زخم می بندند یا در پوست الاغ می کنند (همان: 251).
یرقان (زردی):
در بافق پوست بز به تن بیمار می کنند و حدود دو ساعت او را در رختخواب می خوابانند (جانب اللهی، 1384: 123).در خاش برای درمان آن گوسفند زردرنگی را می کشند و پوست آن را به تن بیمار می کنند (جانب اللهی 1381: 250؛ هم - داغ درمانی).
در شوش هم بیمار را به مدت بیست و چهار ساعت در پوست گوسفند یا بز می کنند و پایش را داخل فضولات شکم حیوان می گذارند، اگر بیماری شدید باشد، به جای گوسفند از پوست گوساله یا گاو زرد استفاده می کنند (تراب زاده و دیگران: 145).
نفخ:
در سیستان برای درمان نفخ یا قبض شکم بیمار را در پوست می کنند (جانب اللهی 1381: 242).سیه باد:
در سیستان اگر زمستان باشد، مریض را در پوست گوسفند و اگر تابستان باشد در پوست بز و اگر مریض بچه باشد، در پوست بزغاله می کنند (جانب اللهی، 1381: 243).نازایی:
در لرستان زن نازا را در پوست شکار نر و مرد عقیم را در پوست شکار ماده می کنند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 251).خنازیر:
در سیستان مریض را در پوست می کنند (جانب اللهی، 1381: 244).سردرد:
در ایرانشهر سر مریض را در پوست بز دو قلو می کنند، در این مورد رنگ پوست ملاک نیست (جانب اللهی، 1381: 252).استخوان درد:
در ابکنار گیلان بیمار را در پوست گوسفند می کنند (میر شکرایی: 472).کوفتگی و درد عضلات:
در قشم اول محل درد را داغ می کنند و سپس بیمار را در پوست می کنند (نوربخش، 1369: 316).مارگزیدگی:
در گیلان بز زرد را سر می برند و پوستش را بر روی محل گزیدگی می گذارند (میرشکرایی: 473).در روستای شیخ خلف شوش محل مارگزیدگی را بریده، فشار می دهند یا می مکند که زهرش خارج گردد، سپس داخل پوست گراز یا بزی که تازه سر بریده اند می گذارند و علفی به نام کبر (3) را با شیر مخلوط کرده به مصدوم می خورانند تا استفراغ کند (تراب زاده و دیگران: 142).
رماتیسم:
در خوزستان پای بیمار را در پوست گراز تازه شکار شده که هنوز گرم است می گذارند (افشار سیستانی، 1370: 319).فرو رفتگی استخوان سر:
در لرستان و ایلام پوست گاوی که تازه کشته اند بر سر بیمار می کشند که تا زمان بهبودی باید این درمان ادامه یابد (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 278).ختنه:
در مهریز گردی که از تراشیدن خوم گیوه (قسمت چرمی پاشنه یا نوک تخت گیوه که از پوست شتر یا گاو است) به دست می آمد، روی زخم می ریختند (جانب اللهی، 1386: 47).در میمند (کرمان) هم این ماده را که به آن بلغار (4) می گویند با روغن و زردچوبه قاطی می کردند و روی زخم (عموم زخم ها) می گذاشتند و آن را می بستند (شهشهانی: 109).
سرماخوردگی:
در اردبیل در سرماخوردگی های حاد بیمار را برای یک ساعت در پوست می کردند (وجدانی فر و دیگران: 301).سوختگی:
در روستای گاوان آهنگر (قائم شهر) اگر میزان سوختگی زیاد بود مریض را در پوست بزغاله تازه ذبح شده می کردند (حسنی و دیگران، 1382: 247).درمان با امعا و احشای حیوان
شب کوری در خوزستان جگر گوسفند را با فلفل سیاه می کوبیدند و با میل باریکی آن را به چشم بیمار می کشیدند (افشارسیستانی 1370: 320).در گیلان جگر سفید گوسفند را بدون نمک و نیم پخته می خورند (میرشکرایی: 471).
چشم درد:
در هزاوه برای درمان پیله کردن چشم، سر بیمار را در شکم گوسفندی که تازه سر بریده بودند، فرو می بردند (ضیغمی: 166).در گیلان جگر سفید گوسفند را بر پلک می بندند (میرشکرایی: 471).
گوش درد:
در خراسان زهره بز را در چنگ خود می فشارند و چند قطره از آب آن را در گوش می ریزند (شکورزاده: 234).در لرستان مقداری زهره گاو را در گوشی که درد می کند می ریزند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 265).
در دهستان سطر (سنقر) نرینه روباه را با پارچه ای روی گوش می گذاشتند (رستمی و دیگران: 206).
شب ادراری:
در بافق قلوه گوسفند نر را کباب کرده به بیمار می دهند (جانب اللهی، 1384: 123).در هزاوه ناشی از سستی کمر می دانند و به بچه دنبلان کباب کرده می دهند (ضیغمی: 164).
در لرستان و ایلام سرخ کرده پرز شکمبه تجویز می کنند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 270).
در قائم شهر طحال گوسفند را کباب کرده و به کودک می دهند (حسنی و دیگران، 1382: 247).
در میبد حسنگ (5)(طحال ، سپرز) گوسفند را می کوبیدند و کمی هم آهک به آن اضافه می کردند و به کمر بچه می مالیدند. کباب قلوه یا دنبلان گوسفند هم مفید است (تحقیقات میدانی مؤلف).
در خراسان هم سپرز گوسفند را کباب یا نیم پز کرده به کودک می دهند (شکورزاده: 261).
در اردکان به بچه ای که نمی تواند ادرار خود را کنترل کند سپرز و دنبلان را روی آتش می پزند و به او می دهند (طباطبایی: 673).
در دلیجان دنبلان گوسفند را کباب کرده و کودک می دهند (نوبان و دیگران: 236).
رماتیسم پا:
در بافق پای بیمار را داخل شکمبه گوسفند تازه ذبح شده قرار می دهند (جانب اللهی، 1384: 123).جراحت:
در شهرکرد مقداری گرد حرام مغز روی جراحت می پاشند تا خون بند بیاید (حسنی و دیگران، 1375: 247).دمل:
در بافق برای برطرف شدن دمل، حرام مغز (نخاع) گوسفند تازه ذبح شده ای را با مقداری از پوست آن روی دمل می گذارند و با پارچه ای می بندند (جانب اللهی، 1384: 124).در ری زهره گاو را با شیشه خرده مخلوط کرده روی دمل می گذارند (جانب اللهی، سلیمی مؤید، 1374: 35).
زخم گلوله:
در سیستان برای بیرون آوردن گلوله جگر گوسفند را می کوبند و در محل تیر خوردگی می گذارند، گلوله خود به خود بیرون می آید (جانب اللهی، 1381: 244).در لرستان برای بند آمدن خون زخم گلوله، جگر گوساله را نیم پز می کنند و روی زخم می بندند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 256).
رماتیسم:
در آبکنار گیلان شکم خوک را پاره می کنند و بیمار را در آن جای می دهند (میرشکرایی: 472).پیسی:
در ایلام با جوشانده و شوربای خرخره گرگ درمان می کنند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 259).سرخ شدن پوست:
پوست گاهی در ناحیه ران سرخ می گردد و درد می گیرد:در لرستان ابتدا محل سرخ شده را خراش می دهند و خونش را بیرون می کشند سپس معده بزغاله ای را که سر بریده اند پاره می کنند و محتویات آن را با خون بزغاله مخلوط کرده روی سرخ شدگی پوست می مالند (همان: 261).
سودا یا خارش:
در لرستان محتویات معده گوسفندی را که سر بریده اند با خون آن مخلوط می کنند و بر محل خارش می مالند (همان جا).مارگزیدگی:
در لرستان بعد از حجامت کردن یا تیغ زدن محل گزیدگی را در شکمبه تازه گوسفند می پیچند و هر وقت شکمبه سرد شد، دوباره آن را با خاکستر داغ یا گرم می کنند (همان: 279).عقرب و رتیل گزیدگی:
در اردبیل همان درمان مارگزیدگی در لرستان را اعمال می کنند (وجدانی فر و دیگران: 312).ویار:
در لرستان اگر ویار زن باردار شدید باشد و مرتب حالت استفراغ داشته باشد شکمبه گوسفند را می پزند و مقداری از عصاره آن را با تکه ای از شکمبه به او می خورانند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 251).در خراسان شکمبه گوسفند را تمیز می کنند و در آب می جوشانند و به آن آب لیمو می زنند و پنهانی در خوراک زن آبستن می ریزند (شکورزاده: 130).
سوزاک:
در میبد نزدیکی با خر ماده را درمان آن می دانند (تحقیقات میدانی مؤلف).هول زدگی:
در خراسان گوسفندی سر می برند و دل حیوان را گرما گرم چند دقیقه در کف دست شخصی که هول کرده است، می گذارند، بعد آن را قطعه قطعه کرده به سیخ می کشند و کباب می کنند و به مریض می دهند (شکورزاده : 277).سخت زایی:
در دلیجان روده غربال (6)را سوزانده به بدن زن می مالند (نوبان و دیگران: 235).نازایی:
در اصفهان حمول زهره و سرگین خرگوش را بسیار مؤثر می دانند (جانب اللهی و آذرمهر، 1371: 31).پوکی استخوان و درد مفاصل:
در ترکمن صحرا پاچه گاو را می جوشانند و مقداری زردچوبه به آن می زنند و به بیمار می دهند (حسنی، و دیگران، 1381: 334).در شهرکرد برای درمان فاصله مهره مقداری حرام مغز می خورند (حسنی و دیگران، 1375: 161).
کمردرد:
در علی آباد کتول شکنبه خشک شده گوسفند را می کوبند و با تخم پنبه خربزه یا هندوانه و خمیری که از آرد تهیه کرده اند، مخلوط کرده به کمر می مالند و با پارچه روی آن را می بندند (حسنی و دیگران، 1381: 271).زگیل:
در اردبیل گوشت قربانی را روی آن می مالیدند سپس گوشت را در جایی دفن می کردند و بر این باور بودند که وقتی گوشت پوسید، زگیل خوب می گردد (وجدانی فرو دیگران: 304).ترس:
در اسد آباد همدان زهره گرگ در پارچه پیچیده بر شانه بیمار می بستند (حمیدی و دیگران: 62).درمان با مو، پشم، سم، شاخ، پی، استخوان و اعضای حیوان
قوت چشم:
از سوخته بادام و نارگیل و استخوان گوسفند سرمه تهیه می کنند و به چشم می کشند (ضیغمی: 183).دندان درد:
در بافق مقداری پشم شتر روی دندان می گذارند (جانب اللهی، 1384: 119).در کنگان (بوشهر) پی حیوان را با تخم پیاز مخلوط کرده آن را داغ می کنند و دود آن را وارد دهان می کنند که کرم های دندان را می کشد (شمس الدینی و رستمی: 145).
آبسه کردن دندان:
در بافق مقداری از پشم زیر دنبه گوسفند که با فضولات حیوان آمیخته است روی دندان آبسه کرده می گذارند (جانب اللهی، 1384: 123).گرفتن بینی:
در شیراز مغز قلم استخوان را آب کرده، روغنش را می گیرند و در بینی بچه می چکانند (همایونی، 1353: 42).جذام:
در خراسان آکله یا خوره نام دارد که برای درمان آن شاخ گوزن یا استخوان سوخته را می سابند و با گل انار پارسی و برگ درخت عناب و موی سوخته و گل ارمنی و کدوی سوخته و شیره صبر زرد مخلوط می کنند و بر موضع جراحت می گذارند یا آنکه حنا و روغن کهنه را مخلوط می کنند و روی زخم می مالند (شکورزاده: 232).زخم:
در خراسان اگر زخم در نتیجه گاز گرفتن سگ یا اسب و حیوان دیگری باشد، پای خروس و پشم سگ را می سوزانند و خاکستر آن ها را کاملاً نرم کرده از خاصه ململ رد می کنند و بر محل جراحت می پاشند و زخم را می بندند تا به هم آید (شکورزاده: 253). اندکی پشم یا یک تکه پارچه آبی رنگ را می سوزانند و روی زخم می گذارند (همان، ص 237)در شهرکرد مقداری پشم بره و نبات را که با هم سوزانده اند، روی جراحت می ریزند (حسنی و دیگران، 1375: 161).
اوریون:
در میرجاوه به آن گوگو (7) می گویند، برای پیشگیری از عقیم شدن مریض، نخی به نام شیرمود (8) که از موی بز سیاه رنگ است به کمرش می بندند (جانب اللهی ، 1381: 250).سردرد:
در الموت نخ تابیده از موی بز به سر می بندند (حمیدی و دیگران: 230).شاش بند :
در ابیانه مقداری موی کفتار را با پارچه ای روی مجرای ادرار قرار می دهند (نظری داشلی برون و دیگران: 454).خارش:
در گیلان برای درمان موی بز بر بدن می مالند (میرشکرایی: 472).سینه درد:
در تهران پنبه یا پشم به سینه می بندند (شهری: 5/ 421). در الموت پشم سیاه نشُسته بر روی سینه می بندند (حمیدی و دیگران: 231).آب آوردن شکم:
در بلوچستان (تغاره) موی کله بز یا پشم کله گوسفند را با آب به مریض می دهند که حفره های معده را بگیرد و مانع نفوذ آب به شکم گردد (سیستانی: 392).شکستگی:
در ساوه استخوان سگ را می سوزانند، و بعد می کوبند تا گرد گردد، سپس آن را با زرده تخم مرغ و زردچوبه خمیر می کنند و در محل شکستگی می گذارند، این ماده برای درمان کوفتگی و ضرب دیدگی هم به کار می رود (سالاری: 334).چشم زخم:
در تهران برای کسی که نظر به جگرش کاری شده بود و به بیماری سخت مبتلا بود و بیم مرگش می رفت نظر قربانی (9) را می سابیدند و با آب در می آمیختند و به بیمار می خوراندند و اگر بیمار زخمی داشت روی زخمش می مالیدند (کتیرایی: 38).در ترکمن صحرا پشم شتر را به نخ کرده دور دست یا گردن می بندند (حسنی و دیگران 1381: 332).
گوش درد:
عشایر بویراحمدی آلت تناسلی روباه را خشک می کنند آن را داخل گوش قرار می دهند (نامه نور: شماره 10 و 11).سرطان:
در کنگان زهره ی روباره را که خشک کرده اند می کوبند و به مریض می دهند (شمس الدینی و رستمی: 146).زگیل:
در روستای اورتابلاغ با موی بز زگیل را گره می زنند که باعث افتادن گردد (سپهرفر و دیگران: 238).در اردبیل موی دم اسب را به بن زگیل می بستند تا زگیل خشک گردد و خودش بیفتد (وجدانی فر دیگران: 304).
رگ به رگ شدن:
در ایلام موضع آسیب دیده را در آب گرم گذارده و روغن مالی می کنند تا رگ ها به جای خود باز گردد. سپس موی بز روی محل رگ به رگ شده گذاشته و می بندند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 279).بیماری های روحی:
در میبد برای درمان دیوانگی موی گریه سه رنگ، کرک شتر، موی بز سرخ و علف کوهی را به هم بافته بر بازو می بندند، یا موی گربه سه رنگ، اسفند، بید بخور و زاج را آتش زده، بیمار بر روی دود آن می ایستد (حیدریه زاده، 1356: 81).پی نوشت ها:
1. siyamurak.
2. zek.
3. kabar.
4. bolqar.
5. hasanog.
6. منظور شبکه غربال است که از زائده های زهتابی روده یا پوست گوسفند می بافند.
7. gogu.
8. sirmud.
9. چشم گوسفند قربانی را بر می داشتند، یا می دزدیدند که در این صورت خاصیت بیشتری داشت و خشک می کردند.
منبع مقاله:جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.
/م
منبع: راسخون